بزرگ ترین، بروز ترین، و جامع ترین سایت دانشجویی با ما همراه باشید. این سایت دارای نشانه اعتماد می باشد.

نمونه قولنامه ، مبایعه نام ، اجاره نامه املاک و خودرو

نرم افزار

نظرسنجی سایت

کدام بخش از سایت مورد استفاده شما قرار گرفت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 75
  • بازدید دیروز : 256
  • بازدید کل : 723078

ارگانیسم فیزیکی ( دانش یاران)


ارگانیسم فیزیکی

1) ارگانیسم فیزیکی، فردی با ابزار ادراکی برای حس کردن دنیای اطراف خود است. مثلاً خلبانان باید بتوانند هنگام پرواز در هوا به اندازه کافی ببینند، بشنوند، احساس کنند و پاسخ دهند. فردی که ابزار ادارکی­اش واقعیت را تغییر می­دهد حق پرواز در زمان اولین معاینه پزشکی را ندارد.

نیاز پایه

2) نیاز پایه افراد حفظ و تقویت خود سازمان یافته است. خود ترکیب گذشته، حال و آینده افراد است هم فیزیکی هم روانی. اصلی ترین نیاز افراد حفظ و زنده نگه داشتن خود است. همه ادراکات از این نیاز تأثیر می­پذیرند.

3)همانطور که غذایی که افراد می­خورند و هوایی که تنفس می­کنند بخشی از خود فیزیکی است پس نگاهی که افراد می­بینند و صدایی که می­شنوند بخشی از خود روانی است.

از لحاظ روان شناسی، ما چیزی هستیم که درک می­کنیم. افراد موانع فیزیکی دارند که چیزهایی که به خود فیزیکی آسیب می­رساند را دور نگه می­دارند مثل چشمک زدن موقع جوشکاری یا دور شدن از آهن داغ. همین طور، افراد موانع ادراکی برای بستن نگاه، صدا و احساسات خطرناک برای روان شان دارند.

4) برای اینکه افراد یاد بگیرند به روش­هایی نیاز دارند تا درک بهتری در برابر مکانیسم­های دفاعی شان بدست آورند. چون نیاز اصلی انسان حفظ و تقویت خود است پس مربی باید بداند هر چیزی که از دانش آموز می­پرسد و دانش آموز آن را خطرناک می­داند پایدار مانده یا انکار شده است. برای تدریس و تعلیم مؤثرتر باید با این نیروی حیات کار کرد.

 

5) اهداف و ارزش­ها:

ادراکات به اهداف و ارزش­های خود بستگی دارند. هر تجربه و حسی که در سیستم عصب مرکزی افراد جا گرفته است با باورها و ساختارهای ارزش افراد رنگ می­شود. تماشاچیان بازی فوتبال بسته به تیمی که حمایت می­کنند خطا یا تخلف می­بینند. مربی باید نوع دقیق تعهد و چشم اندازهای فلسفی که دانش جویان دارند را بداند چون این دانش به پیش بینی نحوه تفسیر تجربیات و آموزشات دانش آموز کمک می­کند.

6) اهداف هم محصول ساختار ارزش خود هستند. افراد دنبال چیزهای با ارزش و گرانبها هستند. افراد دنبال چیزهای کم ارزش و بی اهمیت نمی­روند.

خود- برداشت ( اعتماد به نفس)

7) خود- برداشت تعیین کننده خوی در یادگیری است. خود- تصور دانشجو که با عبارت­هایی مثل نامطمئن و مطمئن توصیف شده است روی فرآیند ادراکی کلی اثر زیادی دارد. اگر تجربیات دانشجو از خود- تصور مطلوب حمایت کنند دانش آموز تجربیات بعدی را دریافت می­کند. ولی اگر دانشجو تجربیات منفی داشته باشد که ضد خود- برداشت باشند آموزش­های بعدی را رد می­کند.

8) خود- برداشت منفی با ایجاد موانع فیزیکی که دانشجو را از درک کردن باز می­دارند فرآیندهای درک و برداشت را مهار می­کند. آنها توانایی انجام درست چیزی که درک کرده­اند را هم مهار می­کنند. یعنی خود- برداشت به توانایی انجام درست یا انجام چیزهای نامطلوب اثر می­گذارد. دانشجویانی که خود را مثبت می­بینند کمتر گارد می­گیرند و آماده دریافت تجربیات و آموزش­های جدید هستند.

9) زمان و فرصت: درک کردن زمان و فرصت می­خواهد. یادگیری بعضی چیزها به سایر ادراکات قبل از یادگیری­ها و به موجود بودن زمان برای درک کردن و ربط دادن چیزهای جدید به ادراکات قبلی بستگی دارد. پس توالی و زمان ضروری هستند.

10) دانشجو بدون اینکه تجربه قبلی داشته باشد دفعه اول می­تواند هواپیما را متوقف کند. توقف را نمی­توان یاد گرفت مگر اینکه در پرواز نرمال تجربیاتی بدست آمده باشد. حتی با این تجربه برای ربط دادن احساسات و تجربیات جدید همراه با توقف به خاطر درک توقف به زمان و تمرین نیاز است. کلاً، طولانی شدن تجربه و افزایش دفعات آن از روشن ترین روش­های تسریع یادگیری هستند. هرچند این روش همیشه مؤثر نیست. فاکتورهای زیادی علاوه بر طول و دفعات دوره­های آموزش به سرعت یادگیری اثر می­گذارند. اثر بخشی برنامه­های یادگیری درست برنامه ریزی شده به فاکتور زمان و فرصت بستگی دارد.

11) عنصر تهدید( خطر)

عنصر تهدید به یادگیری مؤثر کمک نمی­کند. در حقیقت ترس با محدود کردن میزان درک روی درک اثر منفی می­گذارد. دانشجویانی که با خطر مواجه می­شوند. توجه خود را به چیز یا شرایط تهدید آمیز معطوف می­کنند. مثلاً وقتی کسی بترسد و همه قوه درک روی چیز تهدید آمیز متمرکز شود میزان دید کوچک می­شود.

12) آموزش پرواز نمونه­های خیلی شفافی از این موضوع به ما می­دهد. در طی تمرین اول چرخش­های شیب دار، دانشجوی خلبانی به التیمتر توجه می­کند و کاملاً از رفرنس­های بینانی خارج حواس پرت می­شود. هر کاری که مربی انجام دهد و دانشجو آن را تهدید آمیز بداند دانشجو نمی­تواند تجربه­ای که مربی می­خواهد به وجود آورد را بپذیرد. این کار روی همه قوای فیزیکی، هیجانی و روانی دانش آموز اثر منفی می­گذارد.

13) یادگیر فرآیند روانی است نه لزوماً منطقی. ترساندن دانشجو با تهدید گزارشات ناراضی کننده یا تلافی منطقی به نظر می­رسد ولی از لحاظ روان شناسی مؤثر نیست. مربی کارآمد می­تواند آموزش را با نیازهای روانی دانشجو متناسب کند. اگر موقعیتی دشوار به نظر برسد دانشجو احساس می­کند نمی­تواند همه فاکتورها را هندل کند و خطر پیش می­آید. تا زمانی که دانشجو احساس نکند می­تواند از پش موقعیت برآید هر تجربه جدیدی را مشکل می­داند.

14) مربی خوب می­داند رفتار از روش درک دانشجو اثر مستقیم می­پذیرد و درک از همه این فاکتورها تأثیر می­پذیرد. پس، مربی باید با اجتناب از کارهایی که حصول اهداف یادگیری را مهار می­کنند فرآیند یادگیری را تسهیل کند. تدریس وقتی مؤثر است که فاکتورهای اثر گذار روی درک شناخته و به حساب آیند.

15) نگرش( بینش، بصیرت)

نگرش شامل گروهی از ادراکات در یک کل معنی دار است. تولید نگرش یکی از مسئولیت­های خطیر مربی است. برای اینکه نگرش اتفاق افتد دانشجو باید مدام تجربیات جدید را بپذیرد و به دانشجو کمک شود روش ارتباط هر تکه کار با سایر نکه­های کاری که باید بگیرد را بفهمد.

16) مثلاً در طی پرواز مستقیم و صاف در هواپیما با ملخFiexed – Pitch وقتی ساسات باز شودRPM افزایش می­یابد و وقتی ساسات بسته شود RPM کاهش می­یابد. از طرف دیگر،RPM با تغییر دامنه تکان هواپیما بدون تغییر تعیین قدرت هم تغییر می­کند. این گروه بندی ذهنی ادراکات همراه نگرش نام دارد.

17) یادگیری واقعی مستلزم شناخت اثر گذاری این فاکتورها روی بقیه فاکتورها و در عین حال شناخت نحوه اثر گذاری تغییر هریک از آنها روی بقیه است.

این ارتباط و گروه بندی ذهنی ادراکات همراه نگرش نام دارد.

18) نگرش همیشه اتفاق می­افتد چه آموزش داده شده باشد چه داده نشده باشد. به این خاطر، افراد می­توانند با آزمون و خطا متخصص برق شوند یا با خواندن قانون وکیل شوند. هر چند آموزش با تدریس ارتباط ادراکات، فرآیندهای یادگیری را تسریع می­کند و به تولید نگرش دانشجو کمک می­کند.

19) هرچه تعداد درک­ها افزایش یابد و دانشجو آنها را در بلوک­های یادگیری جمع کند نگرش سریعتر به وجود می­آید. در نتیجه یادگیری معنی دار تر و دائمی تر می­شود. وقتی نقاط مهار بیشتری برای وصل کردن نگرش­ها به هم وجود داشته باشد. فراموشی اتفاق نمی­افتد. مسئولیت مهم مربی سامان دهی نمایش­ها و توضیحات و تمرین مستقیم است. تا دانشجو فرصت­های بهتری برای شناخت ارتباط درونی انواع تجربیاتی که درک کرده است بدست آورد.

با فهمیدن روابطی که اتفاق می­افتند محیط امن و بدون خطری برای یادگیری مهیا می­شود و به دانشجویان کمک می­کند خود- برداشت مطلوبی بدست آورند و آن را حفظ کنند که کلید توسعه نگرش است.

انگیزه

20) انگیزه فاکتور غالبی است که پیشرفت دانشجو و توانایی یادگیری او را هدایت می­کند. انگیزه یا مثبت یا منفی است یا ملموس یا ناملموس است یا راحت شناسایی می­شود یا مشکل شناسایی می­شود یا می­تواند آشکار باشد.

 

21) انگیزه منفی ترس به وجود می­آورد و دانشجو آن را تهدید و خطر به حساب می­آورد در حالی که انگیزه منفی در بعضی موقعیت­ها مفید است ولی در یادگیری مؤثر به اندازه انگیزه مثبت کارآمد نیست.

22) انگیزه مثبت با وعده و وعید یا دریافت پاداش به وجود نمی­آید. این پاداش­ها شخصی یا اجتماعی هستند. آنها شامل پاداش مالی رضایت از خود- برداشت یا شهرت عمومی هستند. انگیزه­ای که مربی می­تواند از آن بهره ببرد شامل میل به منفعت شخصی، میل به راحتی واقعیت شخصی، میل به تایید شدن در گروه، و دستیابی به خود- تصویر مطلوب است.

23) میل به منفعت شخصی چه کسب مال یا مقام فاکتور انگیزشی اصلی برای همه کارهایی است که انسان انجام می­دهد. همه افراد با میل به منفعت شخصی انگیزه پیدا می­کنند گودال بکنند یا یک هواپیمای سوپر سونیک طراحی کنند.

24) دانشجویان هم شبیه کارمندان عادی برای کارهایی که انجام می­دهند به دنبال سود( منقول) ملموس هستند. برای اینکه انگیز مؤثر باشد دانشجویان باید معتقد باشند تلاش شان پاداش دارد. این پاداش­ها باید در طی آموزش برای دانشجو قابل مشاهده باشند چه پاداش مالی چه اعتماد به نفس یا شهرت.

25) درس­ها معمولاً اهدافی دارند که ابتدا آشکار نیستند. هرچند این درس­ها در طی آموزش­های بعدی منفعت دارند ولی دانشجو این حقیقت را درک نمی­کند.

مربی باید دانشجو را از اپلیدکشن­هایی که بلافاصله معلوم نیستند آگاه کند.

همین طور باید از اختصاص زمان و تلاش زیاد برای تمرین روی عملیات­هایی که در عملکرد مؤثر سهم مستقیم ندارند اجتناب شود. میل به راحتی و امنیت شخصی شکلی از انگیزه است که مربیان معمولاً آن را فراموش می­کنند. همه دانشجویان خواستار امنیت، شرایط خوشایند و محیط امن هستند. اگر آنها بفهمند چیزی که دارند یاد می­گیرند این اهداف را برآورده می­کند توجه شان راحت تر جلب و حفظ می­شود. موقعیت­های یادگیری نا امن و ناخوشایند مانع یادگیری می­شوند.

26) همه می­خواهند از درد و آسیب دوری کنند. دانشجویان معمولاً مشتاق هستند کارهایی که آنها را از آسیب و خطرات جانی در امان می­دارند را یاد بگیرند. مخصوصاً وقتی دانشجو بداند توانایی تصمیم گیری به مقوع یا درست عمل کردن در واقع اورژانس براساس اصول درست است.

27) ویژگی­های جذاب کاری که باید یاد گرفته شود هم فاکتور انگیزشی قوی­ای است. دانشجویان مشتاق یادگیری مهارت­هایی هستند که به نفع شان باشند. اگر آنها بفهمند یک کار در آماده شدن برای کارهای آینده مفید است آن کار را بهتر دنبال می­کنند و یاد می­گیرند.

28) نیروی انگیزه بخش دیگر، تأیید شدن و پذیرفته شدن در گروه است. همه می­خواهند از طرف همسالان و بالادست­های خود تأیید شوند. با ایجاد این میل طبیعی انگیزه تحریک و حفظ می­شود. بیشتر دانشجویان از احساس تعلق داشتن به گروه لذت می­برند و مایلند کارهایی انجام دهند که پرستیژشان ( موقعیت شان) را بین بقیه دانشجویان بالا ببرند.

29) همه می­خواهند خود- تصویر مطلوبی داشته باشند. در بعضی موارد این خود- تصویر در احساس امنیت یا وابستگی غرق می­شود. خوشبختانه بیشتر مردم که کاری انجام می­دهند معتقدند تحت شرایط درست و خوش شانسی موفقیت بدست می­آید. این باور نیروی انگیزشی قوی­ای برای دانشجویان است.

30) مربی با معرفی ارداکاتی که براساس اطلاعات قبلاً یادگرفته شده هستند می­تواند این انگیزه را پرورش دهد. هر بلوک اضافی یادگیری نگرشی به وجود می­آورد که در یادگیری نهایی اهداف سهیم است. این کار باعث افزایش اعتماد به نفس دانشجو در برنامه کلی یادگیری می­شود و در عین حال به دانشجو کمک می­کند خود- تصویر مطلوبی بدست آورد. با پیشرفت این تأیید و افزایش اعتماد به نفس پیشرفت سریع خواهد بود و انگیزه تقویت می­شود.

31) انگیزه مثبت برای یادگیری واقعی ضروری است. باید از انگیزه منفی به شکل سرزنش یا تهدید در همه دانشجویان اجتناب شود. افت یادگیری معمولاً به خاطر کاهش انگیزه است. انگیزه در سطوح خیلی بالا نمی­ماند. بلکه شرایط بیرونی مثل آشفتگی­های فیزیکی یا روانی یا آموزش ناکافی روی آن اثر دارند. مربی باید تلاش کند تا انگیزه دانشجو را در بالاترین سطح ممکن نگه دارد. به علاوه، مربی باید هشمدار باشد و هرگونه افت انگیزه را بفهمد.

32) سطوح یادگیری:

سطوح یادگیری به چند روش دسته بندی می­شوند. آموزش مربی خلبانی 4 سطح اصلی دارد. پایین ترین سطح توانایی تکرار چیزی که دانشجو یادگرفته است بدون شناخت یا بدون به کار بردن چیزی که یادگرفته است. به این سطح یادگیری حافظه گفته می­شود. سطوح بالاتر یادگیری شناخت چیزی که یادگرفته شده است. بدست آوردن مهارت کاربرد چیزی که یادگرفته شده است و ارتباط چیزی که یادگرفته شده است با چیزهایی که قبلاً یادگرفته شده است یا بعداً یاد گرفته خواهد شد هستند(شکل3-1).

33) مثلاً مربی پرواز روش ورود به سطح، چرخش چپ را به دانشجوی ابتدایی می­دهد. این روش شامل چند مرحله است:

1) مشاهده منطقه

2) کمی افزایش قدرت برای حفظ سرعت هوا

3) کاربرد فشار کنترل شهپر به چپ

4) فشار چرخانه کافی در جهت چرخش برای اجتناب از سرخوری

5) افزایش فشار پشت برای حفظ ارتفاع.

دانشجویی که بتواند کلامی این آموزش را تکرار کند ذهنی این روش را یادگرفته است. اگر فرصت چرخش در هواپیما وجود نداشته باشد یا اگر دانشجو از عملکرد کنترل­های هواپیما شناخت نداشته باشد. این روش خیلی مفید نیست.

34) دانشجویان با آموزش درست اثر و کاربرد کنترل­های پرواز و کسب تجربه در کنترل هواپیما در طی پرواز صاف و سطح می­توانند ادراکات جدید و قدیمی را در نگرش نحوه چرخش ترکیب کنند. دانشجو در این زمان روش چرخش هواپیما در پرواز را یادگرفته است. این شناخت برای یادگیری مؤثر لازم است ولی لزوماً به دانشجو کمک نمی­کند تا در اولین بار چرخش درستی داشته باشد.

35) وقتی دانشجو روش ورود به چرخش را یاد می­گیرد که چرخش را نشان داده باشد و ورود به چرخش را تمرین کرده باشد تا اینکه به انسجام برسد و دانشجو مهارت کاربرد چیزهایی که آموخته است را بدست آورده باشد. این سطح مهم یادگیری است و مربی در این سطح می­خواهد آموزش را قطع کند. قطع آموزش ورود به چرخش در این لحظه و توجه به سایر اجزای عملکرد خلبانی در آموزش بعدی ویژگی آموزش مرحله به مرحله است که معمولاً مؤثر نیست. چون دانشجویان نمی­توانند چیزهایی که یاد گرفته­اند را در برنامه­های آموزشی بعدی به کار ببرند و از مفهوم بلوک سازنده آموزش تخطی می­شود. مفهوم بلوک سازنده را بعداً مفصلاً توضیح می­دهیم.

36) سطح ارتباط یادگیری که هدف آموزش خلبانی است سطحی است که دانشجو می­تواند جزء یادگرفته را با سایر تکه­ها یا بلوک­های یادگیری همراه کند. سایر تکه­ها می­توانند آیتم یا مهارت­های قبلاً یاد گرفته یا کارهای یادگیری جدید که باید در آینده انجام دهند باشند. مثلاً دانشجویانی که به این سطح یادگیری در ورود به چرخش می­رسند توانایی ربط دادن اجزای ورود به چرخش به عملکرد چلچراغ و la2yeights را یاد گرفته­اند.

شکل 3-1 یادگیری پیشرونده است و در4 سطح اصلی اتفاق می­افتد.

1) حافظه: توانایی تکرار چیزی که یادگرفته شده است ولی فهمیده نشده است.

2) شناخت: درک یا شناخت ماهیت یا معنی چیزی

3) کاربرد: به کار بردن چیزی که یاد گرفته و فهمیده شده است.

4) ارتباط: همراه کردن چیزی که یاد گرفته و فهمیده و به کاربرده شده است با یادگیری­های قبلی و بعدی.

http://daneshyaran.4kia.ir/ 

  انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 314

دیدگاه های کاربران (0)

کامل ترین وبه روز ترین سایت ایرانی راهنمایی برای تحقیقات دانش آموزی و دانشجویی

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما