توسعه گردشگري شهري
مقدمه
سازمان جهاني جهانگردي طبق بررسيهاي انجام شده و با توجه به افزايش گرايشات مثبت جهاني به صنعت گردشگري اعلام كرده كه اين صنعت در سال 2008 همچنان سير صعودي خواهد داشت اما نرخ اين رشد متعادلتر ميشود.
پس از سپري شدن چهار سال مداوم كه صنعت توريسم در بيشتر كشورهاي جهان از رشد سريع و مهمي برخوردار بوده، اكنون اين رشد جمعيت اگرچه ادامه دارد اما روند متعادلتري خواهد يافت. كاهش رونق اقتصادي در سطح جهان و تداوم روند قيمت نفت و نيز افزايش بيثباتي در اقتصاد جهاني از جمله عوامل كليدي در تعيين اين نتايج بوده است.
از همين رو پيشبيني ميشود كه قرن حاضر، سده بهرهگيري از فرصتهاي تجاري ارزشمند در بخشهاي خدماتي به ويژه گردشگري باشد. گفته ميشود گردش مالي صنعت گردشگري جهان با ارزش سرمايه يكهزار ميليارد دلار از گردش مالي صنايع مهمي چون نفت و خودروسازي فراتر خواهد رفت.
در اين فرآيند دستيابي كشورهايي نظير ايران كه از جاذبههاي وسيع گردشگري برخوردار هستند به يك درصد ارزش گردش مالي اين صنعت، سالانه درآمدي حدود 20 ميليارد دلار ايجاد خواهد كرد كه براي اقتصادهايي نظير اقتصاد ايران، اين رقم قابل توجه است و ميتواند تمامي فعاليتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي را تحت تاثير قرار دهد.
جذب گردشگران خارجي
براي دستيابي به چنين درآمد قابل حصولي بايد برنامهريزي جامعي صورت گيرد و سرمايهگذاريهاي مناسب در زمينههاي سختافزاري و نرمافزاري اين صنعت صورت پذيرد.
براي تحقق اين امر در برنامه چشمانداز 20 ساله به جذب 5/1 درصد از گردشگران بينالمللي و دستيابي به 25 ميليارد دلار در سايه سرمايهگذاري 30 ميليارد دلاري دولت و بخش خصوصي تاكيد شده است.
جهتگيري كلي برنامههاي حمايتي دولت و نظام از صنعت گردشگري نيز مويد آن است كه برنامه توسعه همهجانبه و پايدار صنعت گردشگري به منظور كاهش اتكا به درآمدهاي نفتي جدي گرفته شده و گامهاي بلندي براي حرفهاي كردن صنايع وابسته به توريسم برداشته شده است.
با توجه به نظرسنجيهاي انجام شده در ميان جهانگردان، ايران هجدهمين كشور ايدهآل جهانگردان است با اين حال به لحاظ عدم اتخاذ سياستهاي موثر در اين بخش، كشورمان هنوز نتوانسته است به سهم مناسب خود در بازار گردشگري جهان دست يابد و اين امر سبب شده تا بسياري از معضلات اقتصادي- اجتماعي كه ميتواند با توسعه گردشگري مرتفع شود همچنان پابرجا بماند.
شايد اشارهاي گذرا به جايگاه گردشگري در نظام توسعه اقتصادي ديگر كشورها بتواند چشمانداز مناسبي را از اين حوزه فراروي برنامهريزان ارشد كشوري و اقتصادي قرار دهد. در برهه كنوني، گردشگري بخش عمدهاي از درآمد اقتصادي كشورها و 10 درصد از توليد ناخالص ملي آنها را شامل ميشود.
در حداقل يك سوم از كشورهاي در حال توسعه، جهانگردي منبع اصلي درآمدهاي ملي بوده و در واقع مولد درآمد اقتصادي كشورها به شمار ميآيد. براي بيشتر كشورهاي در حال توسعه به ويژه كشورهاي حداقل توسعه يافته (LDCS) ، گردشگري ستون اصلي توسعه اقتصادي به شمار ميآيد.
افزون بر اين گردشگري، دولت هر كشور را به توسعه زيرساختهاي خود تشويق ميكند و در توازن پرداختهاي كشوري(BOP) نيز نقش دارد. به عبارتي گردشگري موتور قدرتمند پيشرفت در كشورهاي در حال توسعه به شمار ميآيد.
در اين ميان نكته اصلي بايد اين باشد كه به گردشگري و حوزههاي مختلف آن بايد به ديد علمي و كارشناسي نگريسته شود؛ نكتهاي كه اگر در سالهاي گذشته به آن پرداخته ميشد، اكنون حوزههاي وابسته توريسم در ايران از رشد قابل اعتنايي برخوردار شده بودند.
در اين ميان مسافرتهاي شهري پله اول توسعه گردشگري است. شواهد نشان ميدهد شهر تهران روزانه بيش از 10 ميليون سفر درون شهري را تجربه ميكند و در اين اقيانوس جابهجايي شهروندان مسافرت سياحتي- تفريحي بجز خيابانگردي جايش خالي است.
اين در حالي است كه تهران و ساير شهرها امكاناتي را در خود جاي دادهاند كه ميتواند پتانسيلي براي تورهاي گردشگري شهري باشد. بر همين اساس عدهاي از كارشناسان توريسم معتقدند كه توريسم شهري زيربناي توسعه گردشگري محسوب ميشود.
به عبارت ديگر اگر به جاي سرگرداني مردم در خيابانهاي شهر به ويژه تهران بتوان سفرهاي هدفمندي را طراحي كرد كه هم تهرانيها را با فرهنگ تهران آشنا كند و هم سفر را نهادينه كند، پس از مدتي ميتوان به توسعه سفرها از درون شهرها به درون كشور اميدوار بود و اين حركت گام به گام ميتواند به نهادينه كردن توريسم و توجه به زيرساختهاي آن توجه كند.
گردشگري شهري يا تفريح شهري بخشي از گذراندن اوقات فراغت شهروندان است كه حد فاصل گذران فراغت در خانه و خارج از شهر و آبادي است. گردشگري شهري آن قسمت از گذران فراغت است كه در محدوده سكونت شهروندان در فضاهاي باز درونشهري محقق ميشود و به عنوان بخشي از نيازها و فعاليتهاي فراغتي مستمر عموم شهروندان به صورت روزانه يا هفتگي محسوب ميشود.
از اين نظر گردشگري شهري از گذران فراغت در خانه و فضاهاي سربسته با گردشگري در مقياس ملي و بينالمللي متمايز است. امروزه گسترش فضاهاي باز جمعي و ايجاد مراكز فراغتي به ويژه فضاهاي گردشگري به يكي از اهداف برنامهريزي فراغت تبديل شده كه علاوه بر تامين اهداف اقتصادي و زيست محيطي، نقش موثري در تعادل بخشي به گذران فراغت و تامين سلامت جسمي و رواني جوامع دارد.
گردشگري درميان فعاليتهاي فراغتي از بيشترين تنوع و تحرك از يك سو و وسيعترين پهنه مكاني و فضايي از سوي ديگر برخوردار است. شايد بتوان گفت كه گردشگري به خصوص گردشگري شهري به گونهاي تمام فعاليتهاي فراغتي ديگر را با خود همراه دارد و بدين سبب برنامهريزي و مديريت گردشگري از امور حساس و پيچيده و چندوجهي است كه توجه ويژه مديران شهري را ميطلبد.
پرسش اصلي اينجاست كه چه شاخصهايي سبب ميشود شهر واجد خصوصيات لازم براي پذيرش گردشگر شود. همانگونه كه بيان شد گردشگري شهري بخشي از گذران فراغت شهروندان است كه موجب ارضاي نيازهاي فراغتي مستمر آنان در فضاهاي باز درونشهر و محيط پيرامون شهر ميشود.
گردشگري شهري بخش جداييناپذير از خدمات شهري مورد نياز شهروندان دايم و غير دايم شهري را تشكيل ميدهد و براين اساس، در حيطه وظايف برنامهريزي و مديريت شهري واقع ميشود. از سوي ديگر گردشگري شهري با ارزشهاي محيط طبيعي و ميراث فرهنگي و تاريخي هر شهر داراي ارتباط تنگاتنگي است كه از اين منظر توجه به استقلال به اين امر در طرحهاي توسعه و عمران شهري ضروري ميكند.
بايد توجه كرد كه گردشگري شهري و كيفيت و كميت آن يكي از شاخصهاي مهم توسعه و عمران شهري به شمار ميآيد اما در كل براي تحقق گردشگري شهر در شهرها بايد گردشگاه و مجموعههاي گردشگاهي درون و برونشهري و حومهاي به تناسب به وجود آيند و تسهيلات و تجهيزات گردشگري نيز در يك شهر به تناسب طيف گردشگران فراهم شود.
محل مناسب براي جذبگردشگران
امروزه يكي از مهمترين كاربري شهرها ارايه خدمات گردشگري نوين است چراكه شكلگيري عصر پسامدرنيته با گزاره اصلي آن يعني جهاني شدن، فراوري اطلاعات و گردشگري همراه شده و دوره جديدي در تعاملات اجتماعي و فرهنگي انسانها خصوصا در قالب ساختهاي شهري رقم زده است.
با اين اوصاف مراكز شهري به علت تجمع نهادهاي مدني و زيرساختهاي اجتماعي ميتوانند محل مناسبي براي جذب و جلب گردشگران داخلي و خارجي محسوب شوند.
اهميت اين نوع از صنعت گردشگري خود زماني كه با تاريخ تمدن يا شرايط ويژه طبيعي آن ناحيه همراه شود، دو چندان شده و با برنامهريزيهاي مناسب و بجا به آساني توانايي تبديل شدن به قطب بزرگ گردشگري كشور را خواهد داشت. به اين ترتيب است كه شهرهايي مانند ونيز، رم، ميلان، پاريس، لندن، نيويوك، شانگهاي، توكيو، بمبئي يا نمونه خاورميانهاي آن دوبي قادر به جذب سالانه چندين ميليون گردشگر در سال خواهند بود.
از سوي ديگر در بحث هويتبخشي به شهر به ويژه در كشورهايي با سابقه تمدن و تاريخ چند هزار ساله چون ايران، ميراث فرهنگي يكي از بهترين منابع براي براي روشن شدن فرهنگ و هويت كشورها مورد بررسي قرار ميگيرد زيرا فرهنگ، پايه و اساس تمدن هر كشوري است كه نسلهاي انساني در زمان حيات خود از آن بهره ميجويند و با اتكا به آن به زندگي و فعاليتهاي روزمره خود در كنار يكديگر شكل ميدهند.
سوال مهم اين است كه ميراث فرهنگي چگونه ميتواند هويت هر جامعهاي را در جامعه جهاني جديد نشان دهد؟ به عبارت ديگر، ميراث فرهنگي با وجود جريان شتابان و فراگير جهاني شدن(Globalization) چگونه ميتواند از يك طرف هويت اصيل يك جامعه را حفظ و از طرف ديگر آن را جهاني كند؟ مسلما بناهاي تاريخي يا بخشي از ميراث فرهنگي، مكان يا زيستگاه انسان در منطقه است، يعني بناهاي تاريخي ميتوانند بخشي از سرمايه اصلي شهرها و روستاهاي كشور را تشكيل دهند.
در اين ميان مديريت شهري به خصوص در حوزه ساماندهي بناها و حريم آثار تاريخي نقش غيرقابل انكاري را ايفا ميكند، نقشي كه ميتوان از آن به عنوان هويت بخشي به حريم آثار تاريخي ياد كرد. پيرامون همين امر مديريت شهري براي توسعه پايدار ميراث فرهنگي شهري به سه گام اساسي نياز دارد:
مفهومسازي و تدوين يك نگرش راهبردي در زمينه ميراث فرهنگي و گردشگري
نهادسازي در زمينه ايجاد تشكيلات و قوانين مناسب با نيازهاي جديد
ترويج و آموزش همگاني و تقويت مشاركت عمومي و تشكلهاي مردمي به منظور توسعه پايدار و ارزشهاي تاريخي و فرهنگي و گردشگري.
با توجه به سه گام و نياز اساسي يادشده، گردشگري شهري زماني ايده اجرايي به خود ميگيرد كه در عمل تفاهم كاملي ميان شهرداريها و سازمان گردشگري برقرار شده باشد.
به عبارت بهتر با توجه به منابع محدود تشكيلات گردشگري ميتوان مدعي شد كه مديريت گردشگري شهري و بافتهاي تاريخي بايد به شهرداريها سپرده شود تا احساس مسووليت بيشتري در ميان مديران شهري براي صيانت از بناهاي تاريخي و سرمايهگذاري در صنايع گردشگري به وجود آيد. در همين راستا معاون ميراث فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري خبر داده كه تا پايان برنامه چهارم توسعه، مديريت شهري تاريخي به شهرداريها واگذار ميشود.
پايلوت گردشگري
در ميان شهرهاي تاريخي و مهم ايران كه ميتوانند در حوزه پايلوت گردشگري مورد توجه واقع شوند، تهران مناسبترين و جديترين گزينه براي برنامهريزي توريسم شهري محسوب ميشود.
استان تهران از بناهاي تاريخي متعدد و با ارزشي در اطراف خود برخوردار بوده و به دليل سابقه بيش از 200 ساله خود در مركزيت ايران، بيشترين بناهاي تاريخي، اماكن تفريحي، موزهها و امكانات گردشگري را در خود جاي داده است.
ساير شهرستانهاي اين استان از جمله شهرستان ري نيز به واسطه قدمت طولاني خود، قديميترين و معروفترين جاذبههاي تاريخي و مذهبي اين منطقه را در برگرفتهاند. عمارتها و كاخهاي زيادي در تهران وجود دارند كه بيشترين آنها به دورههاي صفويه و قاجاريه تعلق دارند.
مدرسههاي تاريخي و قديمي كه اغلب داراي مسجد نيز هستند، امامزادهها و كليساهاي مختلف كه هر يك از ارزشهاي خاصي برخوردارند، عمارتها و برجهاي معروف به همراه بازارهاي قديمي بخشي از ديدنيهاي تاريخي شهرستان تهران را تشكيل ميدهند.
استان تهران علاوه بر جاذبههاي طبيعي و تاريخي زيادي كه دارد از مراكز تفريحي و گردشگري، موزههاي متعدد، نگارخانهها، گالريها، پاركهاي بازي، نمايشگاههاي دايمي، سالنهاي سينمايي، مراكز مجلل اقامتي، مراكز بازي و تفريح، فرهنگسراها، سالنهاي مجهز ورزشي و استخرهاي مدرن و... نيز برخوردار است كه همه اين عوامل ميتوانند استعداد گسترش توريسم شهري را در اين استان به طور صعودي تضمين كنند.