بزرگ ترین، بروز ترین، و جامع ترین سایت دانشجویی با ما همراه باشید. این سایت دارای نشانه اعتماد می باشد.

نمونه قولنامه ، مبایعه نام ، اجاره نامه املاک و خودرو

نرم افزار

نظرسنجی سایت

کدام بخش از سایت مورد استفاده شما قرار گرفت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 58
  • بازدید دیروز : 273
  • بازدید کل : 724808

تحقیق زندگینامه ملا صدرا (دانش یاران)


تحقیق زندگینامه ملا صدرا (دانش یاران)

زندگینامه ملا صدرا

 

معرفی شخصیت:

محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی ملقب به صدرالمتالهین یا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادی الاولی سال 980 قمری دیده به جهانگشود.پدر او خواجه ابراهیم قوامی مردی پرهیزگار دیندار و دوستدار و حامی دانش ومعرفت بود.در زمان حیات ملاصدرا, شیراز دارای حکومت مستقلی بود و حکمرانی آن به برادر شاه واگذار گردید که ،‌ پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومین شخصیت مهم آن منطقه به شمار می رفت, و به نظر می رسید تنها موهبتی که خداوند به او ارزانی نداشته است داشتن فرزند باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ها و دعاهای این مرد پاک و زاهدرا بی جواب نگذاشت و بهترین پسران را به او ارزانی کرد که او را محمد ملقب به صدرالدین نام نهاد به آن امید که عالی ترین شخصیت مذهبی گردد. در دوران جوانی, صدرالمتالهین جوان با شیخ بهایی آشنا گردید که سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقیملاصدرا توسط این دانشمند جهان دیده کم نظیر بنا نهاده شد. و تکمیل این بنای معنوی را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینی و الهی و معارف حقیقی و اصول یقینی سیدامیر محمد باقر بن شمس الدین مشهور به میرداماد عهده دار گشت.از شاگردان او می توان به حاج ملاهادی سبزه زاری و ملامحسن فیض کاشانی اشاره کرد.

 

شرایط اجتماعی:

صدرالمتالهین حکیم خانه به دوشی بود که به جرم آزادگی روح و فکر مجبور شد تا از پایتخت و پایتخت نشینان روی گرداند. وی در مقدمه کتاب اسفار دلایل بیزاری خود را از جاهلان فرزانه نمای زمان خود و عزلت و تصوف خویش را در کهک (روستایی دورافتاده در سی کیلومتری شهر مقدس قم) بیان داشته است.پس از بازگشت به شیراز شهرت صدرای شیرازی عالمگیر شده بود و طالبان حکمت از نواحی و اطرافبرای درک فیض به حضورش می شتافتند. او خود در مقدمه اسفار می گوید: «..... به تدریج آنچه در خود اندوخته بودم همچون آبشاری خروشان فرود آمد و چون دریایی پر موج درمنظر جویندگان و پویندگان قرار گرفت.

 

شخصیت فلسفی:

در زمان حیات ملاصدرا یعنی در اواخر قرن دهم و شروع قرن یازدهم هجری کلام و فلسفه از علوم رایج و محبوب آن زمان به شمار می رفتند. دلیل عمده گسترش این علم نسبت به سایر علوم آن زمان مانند فقه، ‌ادبیات عرب،‌ریاضی، ‌نجوم و طب و دیگر علوم و همچنین هنرهای رایج آن زمان مانند خط، معماری وکتیبه را می توان در شرایط اجتماعی آن دوران که خود زاییده شرایط سیاسی حاکم برکشور بود جستجو نمود. عدم وابستگی و استقرار ومرکزیت حکومت وقت امنیت و آزادی خاصی را حکمفرما ساخته بودکه شکوفا شدن استعداد ها و گسترش هنر و علم را در پی داشت. صدرالدین محمد در علوم متعارف زمان و بویژه در فلسفه اشراق و مکتب مشاء‌ و کلام و عرفان و تفسیر قرآن مهارت یافت. او آثار فلسفی متفکرانی چون سقراط و فلاسفه هم عصراو، افلاطون، ‌ارسطو و شاگردانش و همچنین دانشمندانی چون ابن سینا و خواجه نصرالدین طوسی را دقیقا بررسی نمود و موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسایل مبهم مکاتب را به خوبی دانست. او اگر چه از مکتب اشراق بهره ها برد ولی هرگز تسلیم عقاید آنان نشد و گرچه شاگرد مکتب مشا گردید لیکن هرگز مقید به این روش نشد. ملا صدرا پایه گذار حکمت متعالیه می باشد که حاوی ژرف ترین پاسخ ها به مسائل فلسفی است. ملاصدرا علاوه برسالک و رهرو در عرفان بعنوان موفق ترین سالکین در فلسفه می باشد که با طی کردن مراحل مختلف گنجینه با ارزشی را برای ساخت قلعه ای از دانش کشف نمود که با نور جاودانی حقیقت می درخشد.

 

شخصیت عرفانی :

من وقتی دیدم زمانه با من سر دشمنی دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز شعله های آتش جهالت و گمراهی برافروخته تر و بدحالی و نامردی فراگیرتر می شود ناچار روی از فرزندان دنیا برتافتم و دامن از معرکه بیرون کشیدم و از دنیای خمودی و جمود وناسپاسی به گوشه ای پناه بردم و در انزوای گمنامی و شکسته حالی پنهان شدم. دل ازآرزوها بریدم و همراه شکسته دلان بر ادای واجبات کمر بستم. با گمنامی و شکسته حالی به گوشه ای خزیدم. دل از آرزوها بریدم و با خاطری شکسته به ادای واجبات کمر بستم وکوتاهیهای گذشته را در برابر خدای بزرگ به تلافی برخاستم. نه درسی گفتم و نه کتابی تالیف نمودم. زیرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القای درس و رفع اشکالات و شبهات و .... نیازمند تصفیه روح و اندیشه و تهذیب خیال از نابسامانی و اختلال،پایداری اوضاع و احوال و آسایش خاطر از کدورت و ملال است و با این همه رنج و ملالی که گوش می شنود و چشم می بیند چگونه چنین فراغتی ممکن است... ناچار از آمیزش و همراهی با مردم دل کندم و از انس با آنان مایوس گشتم تا آنجا که دشمنی روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انکار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بی اعتنا شدم. آنگاه روی فطرت به سوی سبب ساز حقیقی نموده، با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زاری برخاستم و مدتی طولانی بر این حال گذرانده ام. سرانجام در اثر طول مجاهدت و کثرت ریاضت نورالهی در درون جانم تابیدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت. انوار ملکوتی بر آن افاضه شد و اسرار نهانی جبروت بر وی گشود و در پی آن به اسراری دست یافتم که در گذشته نمی دانستم و رمزهایی برایم کشف شد که به آن گونه ازطریق برهان نیافته بودم و هر چه از اسرارالهی و حقایق ربوبی و ودیعه های عرشی و رمز راز صمدی را با کمک عقل و برهان می دانستم با شهود و عیان روشن تر یافتم. در اینجا بود که عقلم آرام گرفت و استراحت یافت و نسیم انوار حق صبح و عصر و شب و روز بر آن وزید و آنچنان به حق نزدیک شد که همواره با او به مناجات نشست.

 

بناي فلسفي ملاصدرا

تعبير حكمت متعاليه را عرفايی همچون قيصری، بسيار پيش از آنكه ملاصدرا آن را به كار برد، به استخدام گرفته اند. اين اصطلاح حتی در آثار بزرگان فلسفه مشاء (Prepatetic) نظير قطب الدين شيرازی نيز به چشم می خورد. اما با اين حال، معنايی كه آنان از اين تعبير قصد می كرده اند و بهره می برده اند به هيچ وجه به معنايی كه در آثار ملاصدرا و شاگردان او می يابيم يكی نيست. پيروان، اتباع و شاگردان ملاصدرا معنايی بسيار دقيق را بر اين اصطلاح بار كردند و آن را صرفاً به منظور اشاره به بنای فلسفی و ما بعدالطبيعی كه ملاصدرا تأسيس كرده بود به كار می بردند.از اين رو، تدقيق در معنا و ويژگی های كلی حكمت متعاليه قابل بررسی مجدانه است.

تعاليم فلسفی مبتنی بر شهود عقلی اصطلاح حكمت متعاليه از دو بخش تشكيل می شود: حكمت و متعاليه به معنی بلندمرتبه و رفيع (exalted). گرچه ملاصدرا خود اين اصطلاح را به كار برده است، ولی شهرت يافتن آن مديون شاگردان بی واسطه و مع الواسطه اوست كه از اين اصطلاح به عنوان نامی برای مكتب خاص استاد بهره جستند. يك نسل پس از ملاصدرا، ملاعبدالرزاق لاهيجی كه داماد و يكی از پرآواز ‌ترين شاگردان وی بود، فلسفه استادش را «حكمت متعاليه» خواند. در دوره قاجاريه دلالت اين اصطلاح بر مشرب صدرا، چنان رواج يافته بود كه سبزواری در كتاب شرح منظومه اصولاً هيچ حاجتی نمی ديد كه وجه تسميه مكتب استاد (مع الواسطه اش) را كه سبزواری می كوشد در مكتوباتش تعاليم او را شرح دهد ، بيان كند. اگر به آثار ملاصدرا نظر كنيم ، هيچ فقره ای را نمی يابيم كه او صراحتاً از مشرب فلسفی خود تحت عنوان حكمت متعاليه ياد كرده باشد. در واقع ملاصدرا اين اصطلاح را به منظور اشاره و ارجاع به دو كتابش تحت همين عنوان به كار می گيرد. يكی شاهكار او ، «الحكمه المتعاليه فی الاسفار العقليه الاربعه» و ديگری يكی از آخرين آثار يا شايد هم آخرين اثر اوست كه «الحكمه المتعاليه» نام دارد. حتی به كاربردن تعبير «الحكمه المتعاليه» دركتاب «الشواهد الربوبيه» به جای آن كه اشاره و ارجاعی باشد به طريقه فكری او ، ارجاعی است به همان آخرين كتابش. اين واقعيت كه تعبير حكمت متعاليه را شاگردان و پيروان او به عنوان توصيف آموزه ها و تعاليم ملاصدرا به كار گرفتند به اقرب احتمال مرهون دو عامل بوده است:

الف) نخست عنوان كتاب اسفار،كه متضمن جهان بينی و مكتبی خود ملاصدرا را كه به استناد آنها حكمت متعاليه است.

ب) دوم،نه فقط عنوان چند مجلد از نوشته های او، بلكه نام مكتبی است كه او پديد آورد.

هر چند كه بر اين نكته اخير نمی توان بالصراحه دليل و مدركی از آثار مكتوب يافت ، ولی امروزه همه اساتيد سنتی ممتاز اين مكتب در ايران اين مطلب را تأييد می كنند؛ اساتيدی كه همگی آنان سنت شفاهی و سينه به سينه ای را اخذ كرده اند كه مكمل آثار مكتوب صدراست و اين تأييد قوی ترين حجت است برای قبول نكته مذكور. به هر حال، تعبير حكمت متعاليه اينك بر مشرب خاصی در حكمت سنتی دلالت دارد كه ملاصدرا آن را تأسيس كرد. اين نام گذاری هم چيزی است كه در زمان خود او آغاز شد و تاكنون ادامه يافته است. بايد گفت كه عنوان حكمت متعاليه برای طريقه ملاصدرا، نه فقط بنا به دلايل تاريخی، بلكه به اين دليل كه اساس تعاليم او به تمام معنا هم حكمی و فلسفی است و هم مبتنی بر كشف و شهود عقلی وجود متعال و در نهايت بدان موجود رهبر است، مناسب ترين عنوان برای اين مشرب است. لذا ، تسميه اين مكتب به حكمت متعاليه هم وجه تاريخی دارد و هم وجه فلسفی.

 

آثار:

1- الحكمه العرشيه

2- الحكمه المتعاليه في الاسفار العظيمه الاربعه

3- المعه المشرقيه في الفنون المنطقيه

4- المبدا و المعاد

5- المشاعر

6- المظاهر الالهيه في الاسفار علوم الكامليه

7- الشواهد الربوبيه في مناهج السلوكيه

8- التصور و التصديق

9- الوريده القلبيه في معارفه الربوبيه

10-اسرار الايات و الانوار البينات

11-ديوان اشعار

12-حدوث العالم

13-اكسير العارفين في المعارفه طريق الحق و اليقين

14-اعجاز النعمين

15-كسرالاصنام الاجاهليه في ذم المتصوفين

16-مفاتيح الغيب

17-متشابهات القرآن

18-رساله سه اصل

 

وفات:

حکیم وارسته در طول عمر 71 ساله اش هفت بار با پای پیاده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف کعبه دل صفا بخشید و در آخر نیز سر بر این راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم یا دربازگشت از آن سفر به سال 1050 ه .ق در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت، و در همان جا به خاک سپرده شد و اگر چه امروز اثری ازقبر او نیست اما عطردلنشین حکمت متعالیه از مرکب نوشته هایش همواره مشام جان را می نوازد .

منابع

سایت کمک آموزشی دانش یاران فورکیا

http://daneshyaran.4kia.ir /

  انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 474

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

کامل ترین وبه روز ترین سایت ایرانی راهنمایی برای تحقیقات دانش آموزی و دانشجویی

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما